سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آدمى نهفته در زیر زبان خویش است . [نهج البلاغه]

اخلاق در قرآن-قسمت نهم-9 

 

 

 ادامه نمونه آیات قرآنی در پیرامون نهی از حسادت و رشک ورزیدن 

 

 

5- پروردگار یگانه در سوره البقره ، آیه 90 می فرماید ::

 

 ئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یَکْفُرُوا بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیًا أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَى مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ فَبَاءُوا بِغَضَبٍ عَلَى غَضَبٍ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُهِینٌ (90 )

 

 وه که به چه بد بهایى خود را فروختند که به آنچه خدا نازل کرده بود از سر رشک انکار آوردند که چرا خداوند از فضل خویش بر هر کس از بندگانش که بخواهد [آیاتى] فرو مى‏ فرستد پس به خشمى بر خشم دیگر گرفتار آمدند و براى کافران عذابى خفت ‏آور است (90) 

 

( ترجمه :: استاد محمد مهدی فولادوند )

 

 نکته مهم ::

حسادت و حق پوشی برخی از اهل کتاب(یهودیان ) که منکر نبوت خاتم پیامبران حضرت محمد صلی علیه و اله و سلم شدند ، از این دلیل اصلی ناشی میشد که چرا پیامبر از قوم بنی اسرائیل برنخواسته است.

در واقع با اینکه اهل کتاب بودند و در کتابشان مژده پیامبر جدید را میداد ، و آنها باید بیشتر از کافران و مشرکان دیگر به پیام نوین توحید و رهایی روی خوش نشان میدادند و از بذل مال و جان برای گسترش نوای الهی و مردمی اسلام و قرآن کوتاهی نمی ورزیدند ، ولی متاسفانه بدلیل غرور و حسادت که از باورهای دگم و نژادپرستانه آنها برمیخواست و چنین می اندیشیدند که قوم خاص و برتر خداوند هستند! ، چرا پیامبر از قوم ما یعنی بنی اسرائیل نبود؟

غافل از اینکه بزرگانی چون حضرت موسی( ع )  و حضرت عیسی( ع ) از پیروان صادق دین حنیف و توحیدی حضرت ابراهیم بزرگ بودند.

 

 

 

6-حضرت حق در سوره حشر ، آیه شریف 10 میفرماید ::

 

 وَالَّذِینَ جَاءُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُـولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَلِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَلَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ. 

 

 و نیز برای کسانی است که از پی آنان آمدند [=پیوستگان بعدی به پیشتازان اولیه؛ که] می‌گویند: پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دل ما [انگیزه اختلاف و] دشمنی نسبت به مؤمنین قرار مده. پروردگارا! تو بسیار رئوف و مهربانی. 

______________

 

 

 نکته ها :: 

 

 

[ «غِل» در اصل به آبی می‌گویند که به میان مزرعه و درختان می‌رود و آن را غرق می‌کند. هر آنچه از حسد، خیانت و دشمنی که بر روابط برادرانه مسلط شود و آن را فرا گیرد، غِل نامیده می‌شود. 

(1)]مترجم :: (1)=م.ع.ب

 

بخشی از این آیه ، با یک دعای قرآنی مواجه میشویم ، که به همه انسانها صرف نظر از جنسیت و نژاد و زبان و هر آنچه موهومات طبقاتی که توسط اسلام حذف و باطل شده است ، درسی عالی و تکامل بخش میدهد.

پروردگار یکتا میفرماید ::

 

.....پروردگارا! ما و برادران ما را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دل ما [انگیزه اختلاف و] دشمنی نسبت به مؤمنین قرار مده. پروردگارا! تو بسیار رئوف و مهربانی.

 

نکته مهمی که نباید از آن غافل بود این است که بر اساس قاعده تغلیب ، مخاطب این آیه  هم زنان و هم مردان و بطور کلی همه انسانها را در برمیگیرد.

در واقع خطاب‏های قرآن در مورد مرد و زن یکسان است؛ گرچه صیغه ‏های آن مذکر است. 

این مسأله به جهت قاعده ادبی «تغلیب» است.

 در زبان‏هایی مانند عربی که برای مرد و زن، دو گونه فعل وجود دارد (مذکر و مؤنث)، در مواردی که جمع مورد نظر باشد، صیغه مذکر به کار می‏رود. 

 

به عنوان مثال مخاطب این آیه قرآن (یا ایها الذین آمنوا) ، شامل زنان و مردان میشود.

 

از این رو بر اساس قاعده تغلیب ، تاکنون هیچ مفسر و یا آشنا به زبان و ادبیات عربی ، اذعان نکرده است که مجموعه خطاب‏های آیات قرآنی فقط اختصاص به مردان دارد ، بلکه آنرا شامل همه انسانها فارغ از جنسیت مرد و زن دانسته است. 

در پایان این مبحث از پروردگار یگانه ملتمسانه و آگاهانه و البته عاشقانه تمنا میکنیم ، همه ما را از عقده چرکین و سرطانی حسادت و رشک ورزیدن به دیگران رهایی بخشد و همه ما را به راه درست و توحیدی هدایت فرماید.

آمین.یارب العالمین. 

 

ادامه دارد.

 

 به قلم : #م_ایرانی


  

 

  اخلاق در قرآن-قسمت هشتم-8 

 

 

نمونه آیات قرآنی در پیرامون نهی از حسادت و رشک ورزیدن

1-پروردگار متعال در سوره نحل ، آیات مبارکه 1 و 5 ، به  رسول اکرم از جمله میفرماید ::

سوره فلق :: آیه1

قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ

بگو: [من برخلاف مشرکین] به ربّ سپیده دم [=آن که تاریکی فراگیر را شکافته] پناه می‌برم،.......

...سوره فلق :: آیه5

وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ

و از شرّ هر حسودى، آنگاه که حسادت ورزد [=عقده حسدش باز شود].

2-در بخشی از سوره نساء ، آیه کریمه 54 میخوانیم ::

سوره نساء :: آیه 54

أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلَى مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ.....

آیا بر مردم [=پیامبر و مسلمانان]، به خاطر آنچه خدا از فضل خویش [نبوّت و کتاب] بر آنها بخشیده، حسادت می‌کنند!؟.....

3-حضرت حق در سوره بقره ، آیه 109 فرموده ::

وَدَّ کَثِیرٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ لَوْ یَرُدُّونَکُم مِّن بَعْدِ إِیمَانِکُمْ کُفَّارًا حَسَدًا مِّنْ عِندِ أَنفُسِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

ترجمه فارسی ::
بسیاری از اهل کتاب به دلیل حسادتی که از تَه دلشان [=در ذات و ضمیرشان؛ نسبت به شما] دارند، آرزو می‌کنند، ایکاش [می‌توانستند] شما را پس از ایمانتان، به حال کفر برگردانند!
[آنهم] پس از آنکه حق بر آنها کاملا روشن شده است، پس [با وجود این کینه‌ها و حسادت‌ها] از آنان درگذرید و چشم‌پوشی کنید تا خدا فرمان خویش را [در فرآیند عمل و عکس‌العمل و کیفر کافران] بیاورد، چه خداوند بر هر چیز توانا [=قدر و اندازه‌گذار] است.

یک نکته مهم ::
برخی از اهل کتاب در ضمیر و باطن خویش به نو موحدین حسادت و کینه میورزیدند و خواسته قلبی اینها بر این امر باطل قرار گرفته بود که آرزو
می کردند ، اینک که مومنین به نور ایمان زنده و جاوید شدند ، به سوی ظلمت و حق پوشی( کفر ) عقبگردی ارتجاعی نمایند.
این حسادت آنها در رفتارها و اعمالشان بسیار هویدا و مشخص شده بود.

پروردگار متعال در برابر آن همه سنگ اندازی ها ، کینه جویی و حسد ورزی آنها ، در فرمانی الهی  به پیامبر دستور به درگذشتن و چشم پوشی نمودن از اعمال و گفتارهای حاسدان را میدهد ، و نتیجه کار آنها را به خود واگذار میکند تا طبق قوانین هدفمند و منظم خدا در جهان با آنها برخورد شود ، زیرا خداوند توانا و اندازه گذار است.

4-خداوند یکتا در سوره بقره ، آیه 105 می فرماید ::

ا یَوَدُّ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ وَلَا الْمُشْرِکِینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَاللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشَاءُ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ?105?

نه کسانى که از اهل کتاب کافر شده‏ اند و نه مشرکان [هیچ کدام] دوست نمى دارند خیرى از جانب پروردگارتان بر شما فرود آید با آنکه خدا هر که را خواهد به رحمت‏ خود اختصاص دهد و خدا داراى فزون‏بخشى عظیم است (105 )

ترجمه :: مرحوم محمد مهدی فولادوند 

 

به قلم :: #م_ایرانی

 

 

ادامه دارد.


  

 

  اخلاق در قرآن-قسمت هفتم-7 

توجه :: ادامه مبحث حسادت

انواع حسد

بدترین نوع حسد این است که انسان نه فقط آرزوی زوال نعمت دیگران داشته باشد، بلکه در مسیرآن گام بردارد، خواه از طریق ایجاد سوءظن و بدبینی نسبت به محسود یا از طریق ایجاد مانع در کار او.

مرحله دیگر حسد، از این قرار است که حاسد وقتی می فهمد به یک آرزوئی به هر دلیلی دست نمی یابد ، آرزو میکند که دیگری یعنی فرد محسود هم به آن موقعیت یا نعمت مادی و معنوی دست نیابد.

نوع ساده تر حسد :

انسان در این مرحله هدفش به چنگ آوردن آن نعمت از طریق سلب کردن آن نعمت از دست دیگران است.
ناگفته نماند حسادت تا آنجا میتواند خطرناک و پیشرفته شود که فرد حسود نسبت به رقیب و محسودش ، با توجه به اندازه قدرت و توان سیاسی و اقتصادی و ....‌تا آنجا پیش میرود که با انواع نقشه ها ، مکرها و حقه های از قبل پیش بینی شده به جان ، مال و ناموسِ فرد یا افراد مورد نظر ، دست به تهدید ، تعرض و تجاوزِ بی رحمانه می زند.

مرحله پایین تر حسد :

انسان فقط آرزوی سلب نعمت از دیگری می کند، بی آن که کمترین سخنی بگوید و کوچکترین گامی در این راه بردارد.

سرتیترهایِ درمان حسادت از دیدگاه روانشناسی ::

بدلیل اینکه حسادت دارای آثار ویرانگر روانی ، رفتاری و اجتماعی میباشد ، لذا در واقع ضروری است که برای درمان و غلبه کردن علمی بر آن ، چاره اندیشی علمی و عینی نمود.
چون اساساً این مطالب ، در پیرامون ارزشها و ضد ارزشهای اخلاقی از منظر و دیدگاه آیات قرآن میباشد ، شرح و توضیح زیاد از نظر روانشناسی در مجال این سلسله گفتارها نیست.
اما برای آشنائی نسبی با درمان رشک و  حسادت ، این بلایِ جان و دل و روان انسانها ، سرتیترهای آنرا قید میکنیم.

1-یادبگیرید خود را کنترل کنید و واکنش منفی از خود نشان ندهید.
برای کنترل درونی علاوه بر راهکارهای عملی نظیر ؛ مراقبه ، ورزش ، تلقین مثبت و ..... ، بهتر آن است که با آگاهی و مطالعه هدفمند و منظم آیات آزادیبخش  قرآن کریم ، سطح ایمان قلبی و باورهای مثبت و الهی را در خود تقویت کرده و بالا ببریم ، و با کمک تقویِ رهایی بخش و اخلاق توحیدی و انسانی ( سلف کنترل=کنترل درونی با لگام و افسارزدن نفس اماره ویرانگر ) ، در نهایت کنترل  هواهای نفسانی خود را بدست آوریم و حسادت را کاملاً ترک کنیم.

2-باورهای غلط ذهنی خود را اصلاح کنید.

3-شخص حسود در واقع به رفتار شخص مقابل واکنش نشان نمی‌دهد، بلکه به باورهای غلط خود واکنش نشان می‌دهد. به بیان دیگر شما نسبت به یک سناریو ذهنی واکنش نشان می‌دهید که از آن واهمه دارید اما هنوز اتفاق نیفتاده است و ممکن است هرگز نیز اتفاق نیفتد.
پس لاجرم برای درمان این بیماری مهلک حسادت ،اعتماد بنفس  و عزت نفس خود را افزایش دهید و از قضاوت کردن دیگران شدیداً پرهیز کنیم.

4-باید یاد بگیرید که زندگی دیگران، رفتارشان و داشته‌هایشان هیچ ارتباطی به شما ندارد و شما زندگی خودتان را دارید همراه با علایق و اهدافی کاملاً شخصی و متفاوت.

5-خود را با دیگران مقایسه نکنید.

6-خودخواه نباشید.

7-به دیگران اعتماد کنید.

8-و در پایان سعی کنید با افزایش آگاهی علمی و قرآنی کنترل هواها و خواهشهای نفسانی خودمان را بطور دقیق بدست آوریم  ، و در تمام مراحل زندگانی افرادی خوش اخلاق  و مردمی باشیم.
و بکوشیم همراه با تقوی الهی و نیکی نمودن به مردم بدون هیچ چشمداشت ، توام با پشتکار ، مراقبه ، تلقین مثبت و مثبت اندیشی از جریانات اطراف خود برداشتی کاملاً مثبت و سازنده داشته باشید.

ادامه دارد.

به قلم :: #م_ایرانی

 


100/1/26::: 9:49 ص
نظر()
  
#پاسخ_به_سوالات_و_شبهات_قرآنی-قسمت دوم-2
موضوع :: اسلام دین اجبار و زور گویی نیست....-1 
اسلام با توجه به تعالیم خداوند در قرآن اصلآ و ابدآ دینی نیست که خود را با زور و تجاوز خود را به کسی تحمیل کند.
بلکه خدا در قرآن تجاوز کاران را دوست ندارد ، و مومنین را از تجاوز و تعدی به دیگران نهی میکند.
 بالاترین آزادیخواهی و آزاد اندیشی در تعالیم خداوند است که انسان در تفکر و انتخاب راه کاملآ مستقل و آزاد است که از هدایت بهره مند باشد یا نباشد ویا در مسیر هدایت گام بردارد یا به راه ظلالت برود.
ما انسانها بسته به نوع تربیت و تعالیم بر گرفته از محیط بسیار سطحی نگر و محدود می اندیشیم ، و به همین علت است که حتی خدا را فقط در محدوده های خود و بر اساس آموزه های محدود خود باور داریم ، 
و اگر کسی در چهار چوب و قالبهای دیگری به خدا ایمان داشت ، او را رد کرده و نمی پذیریم و این محدودیت درآموزه های الهی بسیار وسیع است،
تا جایی که خدا به انسان اختیار میدهد که با عنصر گناه و سر پیچی کردن از دستورات و احکام و انجام گناه حتی به محدوده های خدا نیز تجاوز کند ،
 زیرا اساس توحید مبتنی بر رهایی است و رستگار شدن انسان با انتخاب خود اوست و نه با اجبار و تحمیل،
که اگر چنین بود ، انسان آگاه و خردمند فرقی با جانوران نا آگاه نداشت و جایی برای انتخاب برایش متصور نبود ، بنا بر این با توجه به گسترده گی و وسعت قوانین در آفرینش اندیشه و عمل کردن به محدود سازی اندیشه و تفکرانسانی با اجبار و اکراه تفکری ضد توحیدی و رو به زوال است ،
 و با تعالیم خداوند سازگار نیست.
به برخی از آیات قرآن در تایید همین گفتار توجه کنید ::
 1- لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
 [البقرة : 256]
ترجمه ::
  در دین هیچ اجبارى نیست. و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزى استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنواى داناست. 256 
 2- وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ [یونس : 99] 
ترجمه :: 
 و اگر پروردگار تو مى‌خواست، قطعاً هر که در زمین است همه آنها یکسر ایمان مى‌آوردند. پس آیا تو مردم را وادار مى‌کنى که ایمان بیاورند؟  99
انسان باورمند به خدا میداند که خدا قادر و توانای مطلق است و هر کاری را بخواهد میتواند انجام دهد و این که اجازه انتخاب به انسان میدهد که گناه کند و طغیان و عصیان کند از حکمت و علم خدا ناشی میشود و از ضعف و نا توانی خدا نیست که حتی به پیامبرش هم تو صیه میکند که لازم نیست کسی را به اجبار وادار به باور و پذیرش دین کنی
 3- اِنَّکَ لَا تَهْدِی مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَکِنَّ اللَّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ [القصص : 56] 
ترجمه ::
 در حقیقت، تو هر که را دوست دارى نمى‌توانى راهنمایى کنى، لیکن خداست که هر که را بخواهد راهنمایى مى‌کند، و او به راه‌یافتگان داناتر است.56 
ادامه دارد.

  

پاسخ به سوالات و شبهات قرآنی-3

 

موضوع :: 

اسلام دین اجبار و زور گویی نیست-2

 

 

 

 

فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَکِّرٌ [الغاشیة : 21] لَّسْتَ عَلَیْهِم بِمُصَیْطِرٍ [الغاشیة : 22]............ إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَهُمْ [الغاشیة : 25] ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ [الغاشیة : 26]

 

پس تذکر ده که تو تنها تذکردهنده‌اى.21 بر آنان تسلّطى ندارى،22 ......................... در حقیقت، بازگشت آنان به سوى ماست 25 آنگاه حساب [خواستن از] آنان به عهده ماست.26

 

در این آیه خدا ما را متوجه میکند که کیفر اعمال نیک و بد انسانها فقط با اوست و حتی پیامبر را فقط به تذکر دادن امر میکند غیر از مواردمحدودی که حکم خدا مشخص و معلوم است مانند قانون قصاص که با خواست نزدیکان مقتول انجام میگیرد و حکم زنا که یکصد ضربه شلاق است که باید از جنس پوست باشد و حکم محارب و مفسد که این احکام بسیار محدود هستند . هیچ حکمی برای محدود کردن اندیشه و تفکر در قرآن نیامده است.

 

 

 

وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ أَولِیَاء اللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیْهِمْ وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِوَکِیلٍ [الشورى : 6]

 

ترجمه فارسی :: 

 و کسانى که به جاى او دوستانى براى خود گرفته‌اند، خدا بر ایشان نگهبان است و تو بر آنان گمارده نیستى.

 

 

 

نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَقُولُونَ وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِجَبَّارٍ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن یَخَافُ وَعِیدِ [قـ : 45]

 

ما به آنچه مى‌گویند داناتریم، و تو به زور وادارکننده آنان نیستى؛ پس به [وسیله‌] قرآن هر که را از وعده من‌ مى‌ترسد پند ده.   ق 45

 

 

 

وَقُلِ الْحَقُّ مِن رَّبِّکُمْ فَمَن شَاء فَلْیُؤْمِن وَمَن شَاء فَلْیَکْفُرْ ......................... [الکهف : 29]

 

و بگو: «حق از پروردگارتان [رسیده‌] است. پس هر که بخواهد بگرود و هر که بخواهد انکار کند، ..........................................

 

 

 

قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ [صـ : 86]

 

بگو: «مزدى بر این [رسالت‌] از شما طلب نمى‌کنم و من از تکلیف کننده گان نیستم (چیزی را بر شما تکلیف نمیکنم). 86

 

 

وَإِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکَ إِعْرَاضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَن تَبْتَغِیَ نَفَقاً فِی الأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِی السَّمَاء فَتَأْتِیَهُم بِآیَةٍ وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى لْهُدَى فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ الْجَاهِلِینَ [الأنعام : 35]

 

 و اگر اعراض کردنِ آنان [از قرآن‌] بر تو گران است، اگر مى‌توانى نَقْبى در زمین یا نردبانى در آسمان بجویى تا معجزه‌اى [دیگر] برایشان بیاورى [پس چنین کن‌]، و اگر خدا مى‌خواست قطعاً همه آنان را بر هدایت گِرد مى‌آورد، پس زنهار از نادانان مباش. 35

 

 

 

یعنی خدا با اینکه میتواند همه گمراهان را به اجبار بر هدایت جمعشان کند اما این کار را نمیکند زیرا آنها هستند که انتخاب میکنند

 

وَلاَ یَحْزُنکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَن یَضُرُّواْ اللّهَ شَیْئاً یُرِیدُ اللّهُ أَلاَّ یَجْعَلَ لَهُمْ حَظّاً فِی الآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ [آل عمران : 176]

 

و کسانى که در کفر مى‌کوشند، تو را اندوهگین نسازند؛ که آنان هرگز به خدا هیچ زیانى نمى‌رسانند. خداوند مى‌خواهد در آخرت براى آنان بهره‌اى قرار ندهد، و براى ایشان عذابى بزرگ است.176

 

 

 

وَمَن کَفَرَ فَلَا یَحْزُنکَ کُفْرُهُ إِلَیْنَا مَرْجِعُهُمْ فَنُنَبِّئُهُم بِمَا عَمِلُوا إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ [لقمان : 23]

 

و هر کس کفر ورزد، نباید کفر او تو را غمگین گرداند. بازگشتشان به سوى ماست، و به [حقیقت‌] آنچه کرده‌اند آگاهشان خواهیم کرد. در حقیقت، خدا به راز دلها داناست.31

 

 

لَّیْسَ عَلَیْکَ هُدَاهُمْ وَلَـکِنَّ اللّهَ یَهْدِی مَن یَشَاءُ................ [البقرة : 272]

 

ترجمه ::

 هدایت آنان بر عهده تو نیست، بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت مى‌کند............................272 

 بنده خدا : اسلامی

پایان.


  
   1   2      >