الهی اگر چه بهشت چون چشم و چراغ است
بی دیدار تو درد و داغ است.
دوزخ بیگانه را بنگاه است.
و آشنا را گذرگاه. و عارفان را نظرگاه.
الهی اگر مرا در دوزخ کنی دعوی دار نیستم، و اگر در بهشت کنی بی جمال تو خریدار نیستم.
الهی! من به حور و قصور ننازم، اگر نفسی با تو پردازم، از آن هزار بهشت سازم.
( خواجه عبدالله انصاری )
ای برادر گر تو هستی حق طلب
جز بفرمان خدا مگشای لب
گر خبر داری زحی لایموت
بر دهان خود بنه مهر سکوت
ای پسر پند و نصیحت گوش کن
گر نجاتی بایدت خاموش کن
عاقلان را پیشه خاموشی بود
پیشهی جاهل فراموشی بود
خامشی از کذب و غیبت واجبست
ابلهست آن کو بگفتن راغبست
ای برادر جز ثنای حق مگو
قول حق را از برای دق مگو
هر که در بند عبارت میشود
هرچه دارد جمله غارت میشود
وانکه سعی اندر فصاحت میکند
چهرهی دل را جراحت میکند
( عطار نیشابوری )